ویاناویانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

ویانا و ایلیا

خاطره ای از ویانا

دیشب ویانا کوچولوی ما بعد از خوردن آب پرتقالش خواست سیب بخورد با اولین گاز سیب پرید تو گلوش و حالش بهم خورد و هر چی اون روز خورده بود بالا آورد به قدری که مجبور شدم ببرمش حمام بعد که از حمام آمد تقریبا یکساعتی گذشته بود که دیگه خوابش برد و من همش نگران حالش بودم چون شام نخورده خوابیده بود با اینکه شیر خودم را خورده بود ولی میترسیدم تو خواب ضعف کند اما ویانا نصف شب بلند شد و شروع به رقصیدن و شعر خوندن و خندیدن کرد من اولش ترسیدم فکر کردم اتفاقی تو خواب براش افتاده است ولی بعد مطمئن شدم سالم است فقط خیلی خوشحال و سرحال است شعر آلمان نبارا ..... سواد داری نچ نچ  بی سوادی نچ نچ را میگفت دد نچ نچ   دد نچ نچ ...
16 شهريور 1390

حرفها و کارهای ویانای 19ماهه

ویانا کوچولوی ما با آهنگ باباکرم و سوسن خانم دوست داره برقصه و به باباش میگه برام بخون و وقتی باباش باباکرم میخونه میگه نه نه یعنی سوسن خانم را بخون و وقتی سوسن خانم میخونه میگه نه نه یعنی از اول بخون باباش میگه یک دو سه سوسن خانم ... یعنی با یک دو سه بخون و با هیجان شروع به رقصیدن میکنه ویانا وقتی سوار تاپش میشه میگه تاپ تاپ و جدیدا به زبان خودش تا آخرش میخونه میگه تاپ تاپ ابس ننداز مامان و اون جاهایی را که نمیگه با دستهاش اشاره میکنه یه توپ دارم قلقلی را هم با اشاره و تیکه تیکه میخونه چشم چشم دو ابرو را هم به زبان خودش و با اشاره میخونه و به ابرو میگه ابو به سلام میگه سدام به امیرحسین میگه ام به محمد میگه مد و بلد...
16 شهريور 1390

عید سعید فطر

سلام دختر قشنگم عید شما و داداشت مبارک باشه دخترم این عید بزرگ ، عید همه مسلمان های جهان است من از طرف شما دوقلوها این عید را به همه مخصوصا روزه داران عزیز تبریک میگویم عید همه مبارک باد ...
12 شهريور 1390
1